گل پسر مامان و باباگل پسر مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

آروین، آوای زندگی ...

متعلقات نی نی کوچولو

پسر عزیزم دیگه مشتاقانه منتظرتیم که انشالا صحیح و سالم بیای پیش مامان و بابا.     کالسکه و کریر و... هم بود که دیگه عکس نگرفتم ازش. دست مامانی و بابایی هم درد نکنه. خوشگل مامان،این وسایل منتظرن که تو بیای و ازشون استفاده کنی. همه رو دو تایی با هم چیدیم، بعدم از ذوقم سریع عکس گرفتم،ممکنه بازم جای وسایلت تغییر کنن. ...
30 دی 1393

هدیه ای از طرف پدر

سلام پسرک عزیزم میوه باغ زندگی مامان و بابا شنبه بازم تو، پسرک بازیگوشمونو دیدیم.   خدا رو هزار مرتبه شکر که همه چیز خوب پیش میره،شیطونک مامان، فقط یه چیزی ،اینکه تو دل مامانی گرفتی نشستی. میدونستی بابا چقدر دوستت داره.اووووووووووه من فکر کنم قد آسمونا عاشق پسر کوچولوشه.   راستی عزیزم چهارشنبه گذشته یعنی 24 دی یه سفر رفتیم یزد،بابا رفت دنبال کارای تسویه حسابش، دیگه تموم شد،دیگه تو شهر یزد هیچ کاری نداریم و بابایی تصمیم مهم برگشت به اصفهان و انتقالیشو گرفت فقط به خاطر تو،که خودش برات مفصل خواهد گفت .   حالا بگذریم از این چیزا،   بابایی این لباس خوشگل رو واسه گل پس...
30 دی 1393

90 روز دیگر در انتظار

سلام پسرک قشنگم این روزا خیلی شیطون شدی، دائم داری ورجه وورجه میکنی ،عزیز دلم. فردا هفته بیست و هفتم تموم میشه ،مرد کوچک من. میدونی که همه عمر مادرییییییییییییییییییییییییی؟ عزیزم این چند وقت خیلی سرمون شلوغ بود. بالاخره اثاث کشی کردیم.   تو همدم من،تو نفس من،تو اسباب کشی نه تنها اذیت نکردی بلکه کمک منم بودی ،انرژی بخش مامان. خودمون دو تا کلی وسیله ها رو چیدیم.   میگم چرا خسته نشدم،چون یه مرد کوچولو دارم که حواسش به مامانش هست.   فدای تو بشم عزیزم شنبه 27 دی ماه دوباره با بابایی میبینیمت خوشگلم. ...
23 دی 1393
1